روحم این روزها سایه به سایه به دنبال آواز بیات اصفهان است. چه عصبانی باشد، چه دلتنگ. چه بی‌قرار باشد و چه در آسایش. چه دستهایم را وادار کند که همه هیجان و احساسم را بریزم روی مضراب و اصفهان تمرین کنم، چه به کنسرت برود و وعده‌ی شنیدن اصفهان* را به گوشم بدهد، و چه در کوچه و خیابان که راه میروم تصنیف اصفهان را یادم بیندازد که شاید به ندرت قبلا روی لبم آمده باشد: "باشد از لعل تو.." با صدای استاد دوامی. امان از اصفهان، امان.

* البته کنسرت آوازهای شور بود و برخلاف انتظار اصفهانی‌ام خیلی به دلم نشست.