آهنگ سفر عبارتی است که از کلاس آقای کیانی به یادگار برایم مانده و اگر آن سالنامهی شتری رنگ کوچک با جلد جیرش را حالا باز کنم و در صفحاتش بگردم، لابد نوشتهام نماد حرکت، جابجایی، دربارهی گوشهی زنگ شتر. سالنامه را باز نمیکنم، همین نیم ساعت گذشته زنگ شتر را تمرین میکردم. آدم میرسد به جایی که بخواهد کتاب نخواند و خودش بنویسد، گوش ندهد و خودش سخن بگوید، به دریا نگاه نکند و خودش را به آب بزند. به موسیقی گوش ندهد و خودش بنوازد. نه برای اینکه خیلی پخته و کامل شده در رسم و آداب کار و سرمشق نیاز ندارد. بلکه چون شنیدن ممکن نیست مگر از راه نواختن، و این دقیقا وقتی است که حرکت آغاز میشود.
زنگ شتر قدمهای آهسته و ضرباندار مسیر است. دینگگگگگگگ دانگگگگگگگگ دینگگگگگگگ دانگگگگگگگگ.. درست مثل حرکت آونگ ساعت یا جزر و مد کشدار امواج دریا. تکرار پیایی دینگ و دانگ یعنی برو، این هم گذشت، یک قدم دیگر، کسی جا نماند ما اینجا هستیم، شما هم بیایید. پستیها و بلندیها را با هم میرویم. کسی جا نماند. آهای صدای زنگولهی شترها را میشنوید؟ گذشتیم، جا نمانید.
آهنگ سفر زمزمهی هرروزهی ذهن ماست. نیت و عزم درونی تغییر کردن و از نقطهای به نقطهی دیگر رسیدن است. کسی جا نماند.
+ این پست را تقدیم میکنم به دوستم زهرا که دارد با یک تیم سه نفره میرود برای یک ماموریت کاری به جایی خیلی سرد نزدیک قطب شمال :)
+ یک فایل آپلود کردم اینجا که بخشی از دستگاه چهارگاه در ردیف میرزاعبدالله با اجرای مجید کیانی است. گوشهی اول نغمه و گوشهی دوم کرشمه با زنگ شتر است.