خطای انسانی یعنی تلافی، یعنی فکر کردن به اینکه جان با جان فرق دارد، آمریکایی با ایرانی و غربی با شرقی فرق دارد. خطای انسانی یعنی جنجال، هوار، یعنی لعنت. 

دلتان چطور تاب می‌آورد با بار سنگین این اشتباه؟ خرد نمی‌شود؟ له نمیشود؟ می‌دانم، می‌دانم، اشتباه پیش می‌آید، اتفاق است، اتفاق است. ولی می‌دانید؟ عزیزِ جانی داشتم که با اشتباه در پرونده‌ی پزشکی زندگیش دگرگون شد، پزشکی که پرونده را در طول روند بررسی تغییر می‌داد، دروغ می‌گفت، پارتی داشت، پول، قدرت، سهامدار بیمارستانی خوش‌نام بود و الان هم راست‌راست در مطبش مریض می‌بیند. می‌دانید این قسمتش را دیگر نمیشود هضم کرد؟ اصلا می‌دانید دلِ‌شکسته را چطور باید بند زد؟ با اخلاص. فقط همین. یک‌بار تمامش کنیم، داستان غم‌انگیزمان را دست‌کم صادقانه رقم بزنیم. 

من که می‌دانم نمی‌شود، این چیز زیادی است، مثل آن پزشک که فامیل دور درآمد، نمیشود شکایت کرد و متهم را آسان یافت! نه، زحمت نکشید و جان‌های بخت‌برگشته‌ی دیگری را نستانید، به تلافی.

 

+ پانصد میلیون جان بی‌گناه هم در استرالیا..