فقط مینویسم تا کمی آرام بگیرم. فکر و ذهنم از هم پاشیدهشده و هزار گوشه است، خودم یک گوشه نشستهام. آخرین حسی که میخواستم داشته باشم افسردگی و استیصال است. سعی میکنم منطقی فکر کنم، موفق نیستم. بیشتر از هرچیز دیگر لابد غر میزنم. کرونا متمدن و جهانسومی نمیشناسد. پای جان که در میان باشد، همه همانقدر بدویاند که دیگری. از دست همکار سوئیسی فرهیختهای که پشت سرم مینشیند حسابی حرص میخورم. دود سیگار الکترونیکیش را دائم دزدکی در اتاق بیرون میدهد و حالا نگران ویروسیشدنش است. دیروز صبح آمده و از تمام ما پرسیده سالمیم یا نه، که اگر نه برویم خانه. در کانادا هنوز تعداد انگشتشماری مبتلا به ویروس کرونا شناسایی کردهاند اما زمزمهاش هست که محلول در فلان داروخانه تمام شد، یا فلان مغازه به تازگی «از آن ماسکها» آورده. خود من در همین مملکت متمدن خیلی شیک و با کلی فکر و تحقیق، دوهفتهپیش از آمازون خرید اینترنتی کردم و کاشف بعمل آمد از هنگکنگ بسته را پست کردهاند. باید بهتر میدانستم که همهچیز از همانجاها اینجا میرسد! اما چند روز طول کشید تا دوزاریام بیفتد و وقتی درخواست لغو سفارش دادم که در میانهی راه بود. بله، نمیخواهد همکارم را خودخواه جلوه بدهم، خود من هم نخواستم هیچ ارتباطی با جایی که گرفتار ویروس است داشته باشم. حالا چه روی سطح بماند یا نماند یا هرچه. شنیدم مردم اوکراین جاده را بستهبودند تا کسانی که از چین منتقل شدهاند وارد شهر نشوند. من در همین دهروز از تصور هر تماس آلودهای که از طریق من به دیگری منتقل شود از ترس فلج شدهام. هربار به خودم میایم و منطقی فکرمیکنم، همهچیز سرجایش است اما وقتی ترس راه باز میکند میتوانم در همان لحظه بیمار شوم. غیر از اینها، غرق در اخبارم. این چه آسایشی است که از عزیزانت دور باشی و بدانی این ترسی که در دل توست جهانجهانبرابرش در روزهای آنهاست؟ که حتی نتوانی فکر کنی که اگر کمکی لازم باشد، میتوانی بروی!
به مردمی هم فکرمیکنم که لابد کرونا بزرگترین مشکل زندگیشان نیست و از این بزرگتر خطر کردهاند. همینطور به آنهایی که فقر مجالی برای آگاهی و حساسیتشان نسبت به یک ویروس باقی نگذاشته. و باز آنهایی که با بیخیالی و بیمسئولیتی مردمبیشتری را در معرض خطر قرار میدهند. در عصر اطلاعات و با دسترسی تماماینقشرها به رسانه، باید بیشتر از هرچیز فرهنگسازی کنیم. از احساسات خشمگینمان، ترسویمان، خودخواه و شاید حیوانیمان پرده برداریم. درک کنیم این همانجایی است که اگر به حال دیگری دل نسوزانیم عاقبت خودمان گرفتار میشویم. چه در شرق جهان و بخاطر عدم مواجهه اصولی با بیماری، و چه در غرب و مردن از ترس بیماری بجای خود بیماری.
+ بهنظرتون این نقاشی گویای سکتهی مغزی هست؟
++ سیگار برقی یا الکترونیکی خیلی مضر هست، ذرات معلقی در دودش هست که بخار آب (برخلاف باور عام) نیست و بهشدت برای ریه خطرناکه. از این جهت اشاره کردم نه بهخاطر نفس سیگاری بودن یک نفر. این سخنرانی تد جالبه در همین مورد.
من خلاء، تعلیق و تلاش رو گرفتم از عکس، سکته هم یه جور حس موندن در خلاء و تعلیق داره
انشاءالله بلا ازتون دور باشه مونا جانم، خاله پری هم سلامتی شون رو به دست بیارن